مولي زيبا

آگاهي از بارداري

13 مرداد 93 بود كه من و بابا امين تهران را به سمت مشهد ترك كرديم.عمه نسيم ، بهروز عزيز و نيما جون روز جمعه 17 مرداد بليط داشتند براي تورنتو كانادا وما داشتيم براي بدرقه شون مي رفتيم مشهد. روز چهارشنبه 15 مرداد بود كه خونه ي مامان مريم بوديم و كلي هم مهمون داشتند همه آمده بودند كه با عمه نسيم خداحافظي كنند.اون شب بابا امين به همراه عمه نسيم رفتند داروخانه و بي بي چك واسه ي من خريدند.جواب بي بي چك مثبت شد ولي ما به كسي چيزي نگفتيم تا اينكه فردا من و بابا و خاله نگين رفتيم بيمارستان سينا براي آزمايش خون .رفتيم قسمت آي سي يو و آقاي رجايي از همكاراي خوب خاله نگين را آنجا ديديم و همان جا از من آزمايشگاه خون گرفتند و ما تست خون را برديم آزمايشگاه ب...
30 شهريور 1393

فرزند زيباي من

امروز اولين روزي كه مي خواهم از كوچولوي قشنگم بنويسم.كوچولوي من امروز 2 ماه و 20 روزش هست البته هنوز تو دل مامان شيرينشه .كوچولوي قشنگ من هنوز اسم نداره آخه معلوم نيست دختر يا پسر.اين وبلاگ و مي خوام تقديم كنم به باباي مهربون چون مي دونم خيلي خوشحال مي شه ببينه مامان شيرين داره براي كوچولويي كه  توي راه داره نامه و نوشته مي ذاره.تصميم دارم از امروز تقريبا تمام اتفاقات مهمي كه توي اين 9 ماه واسه من و بابايي و دختر يا پسر قشنگ و مهربونم مي افته را يادداشت كنم. و يه شب تولدش وقتي بتونه بخونه و بنويسه خاطرات لحظه لحظه هاي من و بابا امينش را بهش هديه بدم. اميدوارم بتونم با اين يادداشت هاي روزانه تو را خوشحال كنم و بعدها از خواندن اين نوشت...
30 شهريور 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مولي زيبا می باشد